نوشته شده توسط : ابراهیم و حسین عبدی

اميد و زندگی

 

امید و زندگی

 

يك روز كه در يك بيمارستان نشسته بودم به طور ناخواسته صدايي شنيدم متوجه شدم دو متخصص غدد با يكديگر صحبت مي كنند و اصطلاحات مختلفي بين آنها رد و بدل مي شد يكي از آنها مي گفت چطور چنين چيزي ممكن است هر دوي ما از داروهاي يكسان استفاده كرديم. و شيوه درمان هم يكي بود. حتي زمانبندي درمان هم مانند هم بود. چگونه است كه درصد موفقيت من براي معالجه بيماران 22 درصد است ولي تو 74 درصد موفقيت داشتي آنهم براي چنين سرطاني!

راز كار تو در چيست؟

همكارش به او پاسخ داد هر دوي ما از داروهاي يكسان استفاده كرديم. اما من به بيمارانم يك چيز ديگر هم مي دادم و آن اميد بود. با همه آمارهاي نگران كننده اي كه در مورد اين بيماري وجود دارد، من هميشه تأكيد مي كنم: «ما يك شانس داريم.»



:: برچسب‌ها: بیمارستان , امید , زندگی ,
:: بازدید از این مطلب : 677
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : شنبه 20 دی 1393 | نظرات ()

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 7 صفحه بعد